شاید نتوان فرد یا جامعهای را معرفی کرد که مجموعهای از «آرمانها» را در نظر نداشته نباشد. ھر ملتی در حدود آرمانها و افقهایش پیش میرود. آرمانها و افقها، علاوه بر اینکه همچون ستارهی راهنما ما را به سمت خود راهنمایی میکنند، امکانهایی را نیز برای ما تعریف و فراهم میکنند. به همین جهت آیندهی هر ملتی به تناسب آرمانها و افقهایش امکانات خاصی دارد. بنابراین «افق» دورنمایی است که بالقوه در هر تاریخی وجود دارد. حاصل آنکه افقهای هر قوم، جامعه و تاریخ، محدودهی «شدنِ» آن را مشخص میکند. دکتر ابوذر مظاهری در کتاب «افق تمدنی» در تلاش است تا با استفاده از تحلیلِ واقعیاتِ تاریخیِ جامعهی شیعیِ ایران از منظر «فلسفهی تاریخ» این افق را ترسیم نماید. بنابراین موضوع اصلی این پژوهش «محتمَل ترین آینده انقلاب اسلامی» است. نویسنده توضیح میدهد که انقلاب اسلامی، در جهانی که افق آن به زندگی دنیایی و حیاتِ بدون معنویت محدود شده بود، پا به عرصه گذاشت. خارقالعاده بودنِ این پدیده ذهن بسیاری از اندیشمندان را متوجه خود کرد. پدیده ای که با تحقق خود شالودهی فرجامشناسی و افقشناسیِ غربی، که فرهنگش بر تمام جهان سیطره پیدا کرده بود را فروریخت و دیگر بار منازعهی میان الگوهای کلی و اساسی زندگی بشری را پیش کشید. لذا صحیحترین و کاملترین نگرش در تحلیل انقلاب اسلامی ایران و آیندهی آن «نگرش تمدنی» است.
پس از آنکه در مقدمه و فصل اول به تشریح کلیات و اصول و مفاهیم کلیدی بحث میپردازد، در فصل دوم روشهای آیندهشناسیِ انقلاب اسلامی را تشریح میکند. نویسنده در این فصل سه روش اساسی را معرفی کرده و توضیح میدهد: 1. افقشناسی 2.ظرفیتشناسی 3.روَندشناسی 4. شناخت چالشها. که در ذیل هریک از این عناوین، به تحلیل انقلاب اسلامی از منظری خاص مینشیند تا مقدمات اساسیِ نظریهی نهاییاش فراهم گردد.
در ادبیات آیندهپژوهی دربارهی هر پدیده، از سه نوع آینده میتوان سخن گفت: آیندههای ممکن، آیندههای محتمَل و آیندههای مطلوب. آیندهی ممکن عبارت است از هر چیزی اعم از خوب یا بد، محتمل یا بعید که ممکن است در آینده رخ دهد. آیندهی محتمل چیزی است که به احتمال بسیار زیاد مبتنی بر استمرار روندهای کنونی در آینده به وقوع خواهد پیوست و آیندههای مرجَّح یا مطلوب، به مطلوبترین و مرجّحترین رویدادهای آینده گفته میشود. در فصل پایانی کتاب که بخش اصلی آنست، نویسنده به بررسی آیندههای ممکن میپردازد و با تحلیل شناساییِ محتمَلترین آیندهی انقلاب را فراهم می کند و رابطهی آن را با مطلوب ترین آینده، که براساس افقها و آرمان ها تعیین شده است، مشخص میکند.
نویسنده توضیح میدهد که بر اساس مبنای نظریای که از فلسفۀ تاریخ خاص خود استنتاج کردهایم، بحث آینده و حرکت تاریخ، بین دو جهت کلی یعنی «تکامل الهی» یا «توسعهی بشری» محدود است. بنابراین آیندهداریِ انقلاب اسلامی نیز لاجرَم در یکی از این جهات معنا پیدا میکند. با توجه به محدودیت های صورت گرفته سه گزینه دربارهی آیندهی انقلاب اسلامی قابل طرح است: 1. عادی شدن و استحاله 2. مهار و کنترل کردن 3. تداوم، توسعه و تکامل. در ادامهی فصل، نویسنده به تبیین ابعاد و بررسی و تحلیل هر یک از این سه گزینه میپردازد و نتیجه میگیرد که پیشبینی های اول و دوم به واقعیتهایی اشاره کردهاند که در پیشبینیِ سوم نادیده گرفته نشدهاند، بلکه بیتوجهی به آنها تأثیر قطعی بر موفقیتآمیز نبودن آیندۀ انقلاب اسلامی خواهد داشت. از طرف دیگر، انقلاب اسلامی در مسیرآیندهی خود با چالشها و آسیبهای متعددی روبهرو خواهد شد که برطرف کردن و عبور از آنها ضرورت دارد. عوامل مختلفی آیندهی موفقیتآمیز انقلاب اسلامی را تحت تأثیر قرار می دهند برخی این آینده را به حتمیت نزدیک میکنند و برخی به سمت احتمال میکشانند. نگارنده در ادامه با شمارش و توضیحِ ویژگیهای خاص و دگرگونکنندهای که انقلاب اسلامی ایران دارد، نتیجه میگیرد که سهم عواملی که انقلاب اسلامی را در رسیدن به تکامل و توسعه پشتیبانی میکند، اگر بیشتر از موانع و عواملِ کُندکننده نباشد، به طور قطع کمتر نیست. نهایتاً در صفحات پایانی کتاب، ثمرهی همهی آنچه در این مباحث علمی و پرفرازونشین مطرح شده است اینچنین بیان میشود: «مطلوبترین و آرمانیترین آیندهای که برای انقلاب اسلامی قابل فرض است، تداوم این انقلاب تا ظهور حضرت حجت (عج) و رسیدن به حکومتِ جهانی موعود است.»
کتاب «افق تمدنی» نوشتۀ دکتر ابوذر مظاهری توسط نشر آرما در 228 صفحه و به قیمت 7000 تومان منتشر شده است.
به نقل از خبرگزاری فارس